درآن دوران، خانوادهها حاضر بودند حتی با وجود بضاعت مالی محدود، برای تحصیل فرزندانشان دردانشگاه هزینه کنند؛چراکه باور داشتند تحصیلات دانشگاهی، مسیر دستیابی به آیندهای بهتر و شغلی مناسبتر است اما امروزه شرایط تغییر کرده و وضعیت اقتصادی کشور بهگونهای شده که فرصتهای شغلی گستردهای در دسترس نیست. داوطلبان اکنون با دیدی واقعگرایانهتر به موضوع نگاه میکنند و میپرسند آیا با تحصیل دانشگاهی، واقعا فرصت شغلی مناسبی به دست خواهد آمد؟ از سوی دیگر، بسیاری از رشتهها در دانشگاهها بازنگری و بهروزرسانی نشدهاند و فاصله زیادی با نیازهای روز جامعه دارند و برای آنها بازار کار مشخصی وجود ندارد.
یکی از مسائل بسیار مهم در این زمینه، وجود یک اقتصاد پویا و رو به رشد است، بهویژه در بخش خصوصی. چنین اقتصادی میتواند زمینهساز ایجاد بازار کار قوی باشد و انگیزه تحصیل در رشتههای دانشگاهی را دوباره در میان داوطلبان تقویت کند. از طرفی، اکنون شغلهای اینترنتی نسبت به گذشته و بهواسطه گسترش فضای مجازی فراهم شدهاند؛ بهطوریکه بسیاری از افراد مشاهده میکنند که فارغ از داشتن یا نداشتن مدرک دانشگاهی، میتوانند همان موقعیت شغلی را کسب کنند.بنابراین برای تغییر شرایط باید وضعیت اقتصادی کشور بهصورت کلان بهبود یابد؛ بازنگری جدی در نظام آموزش عالی و رشتههای دانشگاهی. رشتههایی که دیگر طرفدار ندارند یا باید حذف یا بهروز شده و متناسب با نیازهای روز جامعه بازطراحی شوند. در حال حاضر، استقبال از علوم پایه بهطور ویژه کاهش یافته و این موضوع در آینده میتواند به تهدیدی جدی برای کشور تبدیل شود.به این ترتیب بهتراست برای رشتههایی که اهمیت راهبردی دارنداما باکاهش متقاضی مواجهند، دولت سیاست بورسیهسازی را در پیش گیرد و ابزارهای انگیزشی مناسبی فراهم کند.